شعر در مورد تیغ
شعر در مورد تیغ
شعر در مورد تیغ ,شعر درباره تیغ,شعر درباره جوجه تیغی,شعر تیغ بران,شعر تیغ بران از سعدی,شعر تیغ,شعر تیغ رو رگم,شعر تیغ و رگ,شعر تیغ حیدر به کفم,شعر تیغ بر لیلی,شعر گر تیغ بارد,شعر درباره تیغ,شعر خودکشی با تیغ,شعر تیغ رو رگم من چه بدم,شعر در مورد تیغ,شعر درباره جوجه تیغی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد تیغ برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
در کشتن ما چه می زنی تیغِ جفا؟
ما را
سر تازیانه ای …
بس باشد!
شعر در مورد تیغ
لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام، مستم
باز می لرزد، دلم، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ
های، نپریشی صفای زلفکم را، دست
و آبرویم را نریزی، دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است.
شعر درباره تیغ
اگر باید زخمی داشته باشم
که نوازشم کنی
بگو تا تمام دلم را
شرحه شرحه کنم.
زخم ها زیبایند
و زیباتر آن که
تیغ را هم تو فرود آورده باشی!
شعر درباره جوجه تیغی
گر بزنندم به تیغ، در نظرش بیدریغ
دیدن او یک نظر، صد چو منش خونبهاست
گر برود جان ما در طلب وصل دوست
حیف نباشد، که دوست دوست تر از جان ماست
شعر تیغ بران
من بر لبهی تیغ اندیشهات راه میروم
و در شگفتیِ پیشانیِ سپیدت
سایهام فرو میافتد
و تکه تکه میشود،
شعر تیغ بران از سعدی
از تو با شبچراغ ستارگان،
از تو با خورشید،
که تیغ بلند آفتابی اش را آخته به شبیخون شب؛
از تو با قطره های بازیگوش باران،
از تو با طاق رنگین کمان سخن خواهم گفت…
شعر تیغ
هر زمان بالهای عشق
شما را در بر گرفت
خود را به او بسپارید ،
هر چند که تیغهای پنهان
در بال و پرش ممکن است شما را مجروح کند.
شعر تیغ رو رگم
شمع از تیغ زبان خود بود درزیر تیغ
زینهار از آفت تیغ زبان آگاه باش
خصم عاجز را قوی دان تا نگردی پایمال
گرچه شیری، برحذر ار حیله روباه باش
شعر تیغ و رگ
جنت گهر بر تیغ او
دوزخ شرر در تیغ او
گوئی به گوهر تیغ عقل است
کیمان پرورد
شعر تیغ حیدر به کفم
چشم تو کشت مرا، غم دیت از دل طلبید
تیغ هندو کشد و تیغ مسلمان خواهد
در غم زلف تو دل می دهم و می ترسم
که نباید که مرا دل دهد و جان خواهد
شعر تیغ بر لیلی
خورشید تیغ آتشین زنگار چرخش همنشین
آن تیغ را بر چرخ بین روشن ز زنگار آمده
در خانه هر خورشیدوش گلگونه تر کرده
خوش خورشید تیغ آتشین زنگار چرخش همنشین در
شعر گر تیغ بارد
به بیست سی غم و چل پنجه اند هان چون صید
به شصت واقعه هفتاد روز درماندیم
ز بس که تیغ زبان موی کرد خاقانی
تن چو موی به مویه ز تیغ برهاندیم
شعر درباره تیغ
کو تیغ که مفتاح نجات است سرم را
کان تیغ به صد تاج سر جم نفروشم
لب خنده زنان زهر سر تیغ کنم
نوش زهری که به صد مهره ارقم نفروشم
شعر خودکشی با تیغ
گر کار من از عشقش با شحنه و دار افتد
از شحنه نترسم من وز دار نیندیشم
گر با سر تیغ افتد کار سر خاقانی
بر تیغ سر اندازم وز کار نیندیشم
شعر تیغ رو رگم من چه بدم
ای باغبان ترا چه زیان گر بسوی ما
آید نسیمی از طرف بوستان تو
خواجو اگر چو تیغ نباشی زبان دراز
عالم شود مسخر تیغ زبان تو
شعر در مورد تیغ
بیشتر بخوانید :
شعر در مورد بندگی خدا
شعر در مورد بمیرم
شعر در مورد بمان
شعر در مورد بم
شعر در مورد بلال
- ۹۷/۰۷/۰۹